امروز بیست وشش آذر 1401، شورش مردمی در ایران که به سمت یک بحران انقلابی گرایش پیدا کرده است سومین ماه خود را به پایان می رساند. ژینا (مهسا) امینی، زن جوان 22 ساله کُرد، در 22شهریور 1401 به دلیل داشتن حجاب "نامناسب" توسط پلیس ارشاد، که گاهاً از آن به عنوان پلیس اخلاق نیز یاد می شود، بازداشت و در 25 شهریور ماه در دوره بازداشت جان خود را از دست داد.
در26 شهریور مردم ایران درهای جهنم را شکستند!
تمامی مردم ایران، فارس ، کرد، ترک و عرب و بلوچ، خیابانها و میدانها را پر کردند. زنان پیشروان این حرکت بودند و همه مردم همگام با زنان با صدای بلند فریاد زدند: دیگر بس است و صبرمان لبریز شده است! از آن روز به بعد، ایران مانند کندوی زنبور عسل در هم همه وحرکت دائمی است. برای مردمی که می خواهد این رژیم را سرنگون کند افزایش شدت سرکوب ، قتلهای بیرحمانه به بهانه اعدام و برپا کردن چوبه های دار در سراسر کشور و حتی قبول خواسته ها راه چاره ای نخواهد بود. شورش مردمی با اشتیاق به راه خود ادامه داد و مردم به خانههای خود باز نخواهند گشت. زیرا مطالبه آنها سرنگونی رژیم است..
روندی که امروز ایران طی می کند نه تنها آینده ایران را شکل خواهد داد بلکه برمنطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نیز تأثیر عمیقی خواهد گذاشت. ایران تنها کشور منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است که نام جمهوری «جمهوری اسلامی» بر روی آن گذاشته است. این روند از سال 1979 تأثیر بسیار زیادی بر غلیان اسلام گرایی در کل منطقه داشته است. اکنون که این رژیم خود در بحران گیر کرده است، نتیجه این این بحران مطمئناً تأثیر معکوس جدی در کل منطقه خواهد داشت.
ترکیه و ایران نه تنها مرز طولانی بیش از 500 کیلومتر دارند، بلکه تاریخ مشترک طولانی و تبادل فرهنگی عمیقی داشته که با سابقه قرنهای بهم پیوند خورده است. همجنین دو کشور مشکلات مشترکی با جنبههای خاص متمایز در حوزه اسلامگرایی ،سکولاریسم ومسئله کرد دارند. بنابراین تحولات انقلابی ایران پیامدهای مهمی برای ترکیه نیز خواهد داشت.
حزب کارگران انقلابی ترکیه(DIP)، از قهرمانی و عزت مردم ایران به مناسبت تکمیل سه ماه شورش مردمی تجلیل کرده و همبستگی خود را با این تلاش عظیم انقلابی اعلام می کند.در این راستا DIP کمپین و فعالیت ویژه ای تهیه کرده است که جنبه های مختلف شورش انقلابی ایران را تحت پوشش قرار می دهد.
این کمپبن را با مقاله ای مهمی از رفیق ایرانی خود بهناز تبریزی که به عنوان یک زن سهم خود را از سرکوب حقوق زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران داشته است آغاز کرده ایم.
امروز بیانیه حزب کارگران انقلابی( DIP) در مورد وضعیت ایران را منتشر می کنیم.
DIP (حزب کارگران انقلابی)
ایران به سمت انقلاب پیش می رود، خاورمیانه آماده تغییرات اساسی است
به ندرت مردم یک کشور آنقدر شجاعت و قدرت اخلاقی پیدا کرده اند که خود را در برابرمقابل نیروهای ظالم و سرکوبگر یک رژیم ارتجاعی مانند ایران امروزیقرار دهند. دقیقاً تا امروز سه ماه است که تمام اقشار مردم ایران از زنان و دختران جوان گرفته تا مردان و پسران جوان، سالمندان ، پدر و مادران، کارگران، زحمتکشان و طبقه فقیرایران، در برابر خشونت لجام گسیخته پاسداران و بسیج، مبارزه ای سرسختانه ای را پیش گرفته اند
تابحال نزدیک به 500 از تظاهرکننده کشته شده اند که بخش قابل توجهی از آنها را افراد زیر سن قانونی تشکیل می دهند، دو انقلابی به دار آویخته شده اند، تعدادی دیگر به مجازات اعدام محکوم شده اند، نزدیک به 20 هزار نفر زندانی وهزاران نفر در سیاه چال بدنامی بنام اوین بازداشتگاه های عجیب و غریب بدون ارتباط با دنیای بیرون زندانی و شکنجه شده اند.
و با این حال روحیه شورش بشاش و زنده است و قدرت تهدید آن علیه این رژیم ظالم جمهوری اسلامی ایران را که از سال 1979 بر ایران حکومت می کند بیشتر وبیشتر میشود. زنان ایران از قتل فجیع زن جوانی بنام ژینا مهسا امینی خشمگین شدند. جوانی 22 ساله از استان کردستان ایران که در اواسط سپتامبر سال جاری به دلیل داشتن حجاب به اصطلاح "نامناسب" توسط پلیس ارشاد کشته شدند. امینی که در 13 شهریور بازداشت شد، در 16 شهریور درگذشت و فردای آن روز سیل بیوقفه مبارزه خیابانها و میادین ایران را پر کرد. بیش از 160 شهر در تمام مناطق بزرگ ایران، ازاستان مرکزی فارس تا استانهای ترک نشین در شمال و شمال غربی تا بلوچستان در شرق و خوزستان عمدتاً عرب نشین در جنوب غربی، حتی شهرهایی مانند قم، یک مرکز معنوی تشیع محسوب میشود همگی به مبارزات قهرمانانه مردم ایران پیوستند. از ابتکاراتی که در راستای همبستگی بین مردم ایران انجام شد وشاید یک اهمیت تاریخی هم تلقی شود. اعلام حمایت و انتشار بیانیه ای از طرف گروهی از تشکل های کارگری در همبستگی صریح با مردم کردستان ایران در مواجهه با شدیدترین حملات نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی بود.
در عمل دستاوردهای مهمی از این جتبش اجتماعی به دست آمده است. البته چشمگیرترین آنها ، رد حجاب اجباری در خیابان های بسیاری از شهرها توسط زنان جوان و بسیار جوان است. و مهمتر اینکه این امر از جانب خویشاوندان مسن، والدین و پدربزرگ و مادربزرگهای مذهبی که خود هنوز به پوشیدن حجاب مورد ستایش وحمایت قرار گرفته و پا به پای حق انتخاب جوانان ایستاده اند. بدون تردید این امر بیش از هر چیز ثابت میکند که این حرکت بر خلاف دین اسلام نبوده بلکه مخالف تحمیل اجباری و اعمال برخی عقاید بر کل جامعه است. زنان ایران و مردانی که همگام با زنان در کنار آنها ایستاده و جان خود را برای این مبارزه به خطر می اندازند، برای آزادی می جنگند.
در جامعهای که رژیم ظالم نقض جزئی قواعد حاکم خود را نتابیده وکوچکترین واکنش را با خشونت بیرحمانه جواب میدهد. ولی این امرمانعی بر پیشبرد دستاورد این حرکت و سرزندگی مبارزات تودههای ایران قرار نداده است. همانطور که خلقهای عرب از سال 2011 هر زمان که قیام کردند شعار میدادند (شعب یورید اسکات نظام!)، امروز تنها آرزوی مردم ایران سرنگونی رژیم میباشد!
چشم اندازو جوانب جنبش توده ای
به احنمال زیاد این جنبش قوی ترین جنبش توده ای در خاورمیانه از زمان انقلاب مصر است.این حرکت مانند بسیاری از انقلاب ها میدانها را همانند قتح میدان تحریر پر نکرده است. بلکه حنی بصورت چریکیترو بزن در رو عمل کرده است. تظاهرات ضربهای را بهعنوان ابزاری خود انتخاب کرده است تا تعداد تلفات حاصل از حملات پاسداران و نیروی شبه دنظامی بسیج را به حداقل برساند. گستردگی جغرافیایی جنبش و انعطاف پذیری توده ها تقریباً غیرممکن بودن راهپیمایی ها یا تظاهرات های عظیم را که در سایر بحران های انقلابی مشاهده می شد، جبران می کند.
جنبش ایران در نیمه راه بین یک شورش مردمی که زاییده حس انزجار عمیق علیه نظم موجود است میباشد، اما نمی تواند شرایط ذهنی فروپاشی آن نظم را ایجاد کند . حرکت ملت ایران جنگای وایستادگی در برابر یک نظام اجتماعی که هسته مرکزی آن را نیروهای استثمارگر و ظالم تشکیل میدهد. به جرات می توان گفت زمانی که جنبش بتواند سازمان هایی را ایجاد کند که با رژیم مقابله کرده و تهدید به سرنگونی آن کنند، به یک انقلاب تمام عیار تبدیل خواهد شد. از همه اینها مهمترین مسئله لین است که توده ها معترض کوچکترین توهمی و تردیدی نسبت به جناح به اصطلاح «اصلاح طلب» رژیم از خود نشان نمیدهد. جناحی که همواره بار اسنگینی بوده در برابر جنبش هایی کهدر گذشته برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران مبارزه می کردند.
باید توجه داشت پدیده ای که در قیام های قبل از سال 2009 به بعد دیده نشده بود دارد در این جنبش به مرحله ظهورر رسید: و آن تغییر وتردیدهای است که در درون کادرهای وابسته به نظام دیده میشود وعقلانی نبودن ظلم رژیم را زیر سوال می بردند. این یک جنبه مهمی در پیشبرد یک انقلاب است.
این روزها یک دیدگاه معمول وجود دارد وقتی که صحبت از جنبش تودهای ایران به میان می آید، آنرا منحصراً که انگار جنبش یک جنبش تلقی می کنند.این تفسیر نه تنها در میان نه تنها بیگانگان بلکه بسیاری از مفسران ایرانی نیز آن را چنین بر میشمارند. این امر برخلاف ماهیت واقعی جنبش است. اگرچه زنان در این جنبش پیشرو بوده و قهرمانانه در رأس آن قرار دارند ولی جنبش دارای ماهیت ترکیبی در جامعه داشته و بدین منوال نیز تکامل یافته است.
مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر!
البته خطرات جدی در رابطه با نتیجه شورش وجود دارد. ایران از دهه 1920 در یک دوره طولانی مسئله غرب زدگی و ادغام با بلوک امپریالیستی غرب را پشت سر گذاشته است.این امر به ویژه در دوره پس از جنگ، در سه دهه آخر تا 1979 بصورت خیلی جدی به چالش کشیده شده است. بنابراین، شاخه ای ازطبقه بورژوازی وجود داشت که حاضرنیودند تحت فرمان آخوندها زندگی کنند و بسیاری از آنها زندگی در خارج از کشور سکنی گزیده و کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده، کانادا، بریتانیای کبیر و آلمان را برای زندگی انتخاب کرده اند. جدای از یک اقلیت چپ که در دهه 1980 که در معرض خطر انقراض بودند مجبور به ترک کشورشدند ، گروه دیاسپورای وجود دارد که منافع آنها تا حد زیادی با رویای امپریالیست ها برای فتح مجدد ایران و تبدیل آن به ستون حکومت امپریالیستی بر خاورمیانه مطابقت دارد. مانند دوره رضاشاه در سه دهه پس از کودتای مهندسی شده توسط سیا علیه مصدق در اوایل دهه 1950. این دیاسپورا دارای پول، ساختارهای سازمانی، ظرفیت فکری و قابلیت استثمارگرانه برای دستیابی به قدرت در صورت فروپاشی جمهوری اسلامی ایران حاصل از خشم مردم را دارد.
شعار " مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر" نشان می دهد که جنبش مردمی در حال حاضر نسبت به راه حل مورد علاقه امپریالیسم بی اعتمادی عمیقی دارد. اما وقتی دو طرف، آخوندها و شورشیان، یکدیگر را تا حد خستگی مفرط خسته بکنند، ممکن است نیروهای تازه نفس اپوزیسیون بورژوازی طرفدار امپریالیستی راهی پیدا کنند و کنترل امور را به دست بگیرند. بنابراینتودههای مردمی ایران و نیروهای پرولتاریای موجود در داخل کشور ً همزمان با دو نیروی متفاوت .
تغییر اساسی در منطقه های خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) و مناطق فراتر آز آنها
پیامدهای بینالمللی شورش ایران نویدبخش است. شاید مهم ترین پیامد آن در چگونگی اقبال نهضت اسلامی دیده شود. این یک واقعیت غیرقابل انکار است که پیروزی جمهوری اسلامی در جریان انقلاب 1979، همراه با تحولات افغانستان، عامل اصلی ظهور اسلام گرایی در سطح بین المللی در چهار دهه اخیر بوده است. واژگونی سرنوشت جمهوری اسلامی ایران بدون شک نقش بزرگی در موازنه قوا در منطقه منا خواهد داشت.
اگر ایران به اردوگاه امپریالیستی بازگردد، توازن قدرت به نفع هر دو امپریالیسم تغییر خواهد کرد، زیرا تا به امروز ایران متحد قابل اعتمادی برای روسیه و چین نه تنها در منطقه خود بلکه در کل منطقه یورو آسیا، صهیونیستیو دیگر مناطق بوده است. ایران در حال حاضر سرسخت ترین دشمن دولتی اسرائیل است.
در نهایت، اگر انقلاب در ایران پیروز شود، دوره جدیدی نه تنها در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا آغاز خواهد شد، بلکه قطعاً در سراسر جهان بازتاب خواهد داشت.
پیش به سوی همبستگی با توده های ایران
ایران در بحرانی عمیق بسرمیبرد. جنبش بین المللی طبقه کارگر هنوز به اهمیت این بحران پی نبرده است. از طرفی دیگر دشمن نیز در حال خواب نیست. دیاسپورای ایرانی با ایده هایی متفاوتی برای کشاندن جنبش توده ای به سمت همکاری با امپریالیسم مشغول است . در همین راستا از دولت های امپریالیستی درخواست های بی پایان می کند تا با قدرت بیشتری در مبارزه و جنبش توده ای مداخله کنند. خود دولتهای امپریالیستی هم پا روی پا انداخته بیکار ننشسته اند. مکرون «رهبران دیدگاه » را پذیرفته است که آشکارا می خواهند ایران را به کشوری مطیع غرب امپریالیستی تبدیل کنند. رای اخیر در سازمان ملل به نفع حذف ایران از گروه کمسیون زنان یک حرکت مترقی نیست، بلکه گامی به نفع امپریالیسم است.
پاسخ چپ بین الملل به بحران ایران به گونه ای نیست که حل و فصل مردم ایران را تقویت کند و یا به جنبش توده ای در سازماندهی شورش و حرکت بسوی سوی پیروزی کمک کند.
ما پیامی آشکار و بدون اغماض به مردم ایران می دهیم. حزب کارگران انقلابی (DIP) در همبستگی کامل با زنان ایران و تلاش آنها برای رهایی از یوغ دولتی است که اعتقادات و اعمال مذهبی خود را به عنوان قانون به مردم دیکته می کند میباشد. حزب کارگران انقلابی در همبستگی و اتحاد با جوانان ونوجوانان جوان ایران میباشد و در کنار چالش آنها برای رهایی از زندگی خفقانآور و ذلت بار حاصل از حکومت آخوندها میایستد.
حزب کارگران انقلابی با تمامی ملیت های مختلف ایران که در زمان حکومت ملاها به همان اندازه زمان شاه رنج کشیده اند اعلام همبستگی کرده و در کنار آنها می ایستد. به ویژه، دیپ با اعلام همبستگی با مردم کردستان ایران در کنار مبارزه آنها می ایستد، مردمی که برای چندین دهه نه تنها در آن کشور بلکه در سه کشور همسایه دیگر، عراق، سوریه و کشورمان و همچنین ایران تحت ظلم و ستم قرار گرفته اند. ما همچنین در همبستگی با مردم بلوچستان که مرگ و مجروح شدن تعداد زیادی از فرزندان خود را متحمل شده اند می ایستیم.
دیپ در همبستگی با تمام اقشارمردم ایران در راه مبارزه برای عزت، آزادی و نان ایستاده است.
مهمتر از همه، DIP در همبستگی با طبقه کارگر ایران و پیشتاز آن در کنار آنهامی ایستد، که در تلاش است با استفاده از تمامی امکانات خود شورش توده ای را با بسوی ظرقیت و توان کامل آن توسعه دهد.
ما از کل چپ بینالمللی و جنبش طبقه کارگر میخواهیم که همبستگی بسیار قویتری با این جنبش نشان دهند. ما از سازمان های چپ در ترکیه و اتحادیه های مبارزه طبقاتی می خواهیم که دست یاری به سوی طبقه کارگر ایران دراز کنند. ما از همه کسانی که در داخل و خارج از کشور برای بهبود وضعیت انسانی مبارزه می کنند، می خواهیم که حداکثر حمایت خود را از مردم ایران بجا آورند تا همه باهم بتوانیم برهمه دسیسه ها ، از جمله دسیسه های امپریالیسم، صهیونیسم ،سردمداران بورژوازی ایران در تبعید و بخصوص پارتیزان های نوادگان شاه سابق فائق آییم.
ما از این پس، به همراه همه احزاب خواهر خود در کشورهای دیگر، نهایت تلاش خود را برای کمک به جنبش توده ای قهرمانانه در ایران به کار خواهیم بست تا این حرکت به سوی هدف نهایی خود یعنی پیروزی پیش برود
17 دسامبر 2022
حزب کارگران انقلابی (DIP)
ترکیه