Akdeniz: Dünya devriminin yeni havzası!

The Mediterranean: new basin of world revolution!

البحر الأبيض: الحوض الجديد للثورة العالمية

مدیترانه: حوزه جدید انقلاب جهانی

Il Mediterraneo: nuovo bacino della rivoluzione mondiale!

Μεσόγειος: Νέα λεκάνη της παγκόσμιας επανάστασης!

Derya Sıpî: Deşta nû a şoreşa cihânê

Միջերկրական ծով: նոր ավազանում համաշխարհային հեղափոխության.

El Mediterráneo: Nueva cuenca de la revolución mundial!

La Méditerranée: nouveau bassin la révolution mondiale!

Mediterrâneo: bacia nova da revolução mundial!

گامی بزرگ در مبارزات کارگری هفت تپه!

تابستان سال گذشته زمانی‌ که اعتصابات کارگران شرکت نیشکر هفت تپه هفته‌های متوالی‌ دست به اعتصاب زده بودند رفقای ما در سراسر جهان صدای این کارگران و مبارزهٔ بر حق اشان شدند. کارگران هفت تپه در حالی‌ که تازیانه ی نئولیبرالیزم هر روز با وحشیگری بیشتر بر گردهٔ کارگران و زحمتکشان ایران فرود میاد خواستههای مترقی خود را بی‌ آن که پا به عقب بگذارند فریاد زدند. سلب مالکیت خصوصی، تشکیل سندیکای مستقل کارگری، ادارهٔ شورایی کارخانه از خواستههای اساسی‌ کارگران هفت تپه بود که صدها پروندهٔ قضایی‌، دهها بازداشت و اخراج را در پی داشت. در حالی‌ که دولت پروندهای این کارگران را به پرونده‌های امنیتی تبدیل کرده بود و با استناد بر آن اسماعیل بخشی را (از کارگران سازماندهی دهنده و از رهبران مبارزات هفت تپه) تحت شکنجه به گرفتن اعترافات تلوزیونی وادار کرده بود. نه شکنجه‌ها و نه تهدیدها نه گرمای بالای ۵۰ درجه نه کرونا هیچ کدام نتوانست از شدت مبارزهٔ کارگران بکاهد.

کارگران هفت تپه امروز پیروزی بزرگی‌ را رقم زدند. هفت تپه از بخش خصوصی به دولت برگردانده شد. مستقل از هر آنچه از این پس بر هفت تپه خواهد گذشت از خصوصی سازی دوباره گرفته تا اخراج کارگران، این پیروزی قدم بزرگی‌ در تاریخ مبارزات کارگری ایران است. امروز اپوزیسیون راست که از  اتحاد طبقه ی کارگر در هراسند و چپ نماهایی که به قدرت طبقه کارگر باور ندارند در تلاشند تا این دستاورد مهم را سیاه نمایی کنند زهی خیال باطل که کارگران اعلام کردند که تا به دست آوردن همهٔ خواسته‌هایشان به مبارزات خود ادامه خواهند داد

در زیر ، تجزیه و تحلیل و ارزیابی دوستی از ایران را به اشتراک می گذاریم

زنده باد کارگران هفت تپه!

زنده باد مبارزات کارگری!

زنده باد اتحاد کارگران جهان!

 

RedMed

 

 

روز شنبه ۱۸اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰، کارگران «شرکت نیشکر هفت‌تپه»، یک دستاورد بزرگ خود را اعلام کردند: 

«هفت‌تپه با دستان خود کارگرانْ آزاد شد».

«آزادی» در این مفهوم به معنای نتیجه‌بخشی و تحقق یکی از مطالبات هزاران کارگری است که برای به ثمر نشستن آن، اخراج‌شدند و یا سالیان حبس و شکنجه را به‌جان خریدند. معنای ضمنی این آزادی این است: «هفت‌تپه از سیطره‌ی سازمان خصوصی‌سازی و مدیران فاسد و‌ مزدوری چون امید اسدبیگی خارج شد».

حالا برای بررسی کوتاهی از پنج سال اعتراض پیوسته و سازماندهیِ درونْ طبقاتی کارگران هفت‌تپه، می‌بایست به چند پرسش پاسخ داد و نکاتی را مطرح کرد:

۱) آیا «دولتی شدن هفت‌تپه» به‌معنای پایان تشکل‌یابی کارگران است؟

۲) چرا قوه‌ی قضاییه (اصلی‌ترین نهاد حقوقی و اجرای قضایی در جمهوری اسلامی)، این دستاورد کارگران را مصادره و به‌نام خود می‌کند؟

۳) آلترناتیو حقیقی کارگران چیست و دوره‌ی گذار از کنترل سرمایه‌داریِ حاکم به کنترلِ کارگری چه افقی را ترسیم کرده است؟

از سال ۱۳۸۶تا به همین امروز، کارگران هفت‌تپه با طرح مطالباتی چون خلع ید کارخانه از دستان مدیرانی وابسته، فاسد ‌و مزدوری چون امید اسدبیگی، جلوگیری از ادغام کارخانه به بخش خصوصی، اعتراض علیه ماه‌ها معوقات مزدی، اخراج‌ها، پرونده‌سازی‌های امنیتی و ضرورتِ کنترلِ «از پایین به بالا» (یعنی کلیتِ دستیابی به خودگرانی کارگری به‌جای نظارت هرمی سرمایه‌داران بر حیات و معیشت‌شان)، به‌صورت هر روزه جنگیدند.

در مهر ماه ۱۳۹۸، هفت‌تپه یکی از طولانی‌ترین اعتصابات تاریخ جنبش کارگری ایران را رقم زد. اعتصابات ۵۱روزه، ۶۱روزه و ۷۰روزه، منجر به اخراج همیشگی بسیاری از کارگران، بازداشت و شکنجه‌های «اسماعیل بخشی» و تهدیدهای امنیتی فراوان علیه کارگران شد.

 

شعار «ما همه بخشی هستیم» از سوی کارگران اعتصاب کننده در خیابان‌های شوش، زمانی رخ داد که اسماعیل بخشی به همراه «سپیده قلیان» (یکی از خبرنگاران آزاد حاضر در اعتصابات هفت‌تپه) زیر شدیدترین شکنجه‌ها و ساخت «مستندهای اعتراف اجباری» از سوی ماموران اطلاعات، جهت پخش در «صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران» قرار داشتند. در حقیقت، تلاش حاکمیت جهت ایجاد رعب و وحشت در بین کارگران، مطلقا نتیجه‌ای نداشت و در کنار ضرورت فریادِ تمامی مطالبات خود، این‌بار آزادی اسماعیل بخشی و سایر کارگران هفت‌تپه را نیز طلب می‌کردند.

با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی (یکی از جنایتکاران در قتل‌عام زندانیان سیاسی تابستان ۱۳۶۷در جمع چهار نفره‌ای که از آن به عنوان هیئت مرگ یاد می‌کنند)، تاریخی از پوپولیسم مجریان و دولت‌مردان در جمهوری اسلامی وارد فاز جدیدی شد. او که با دستانی خونین از کارنامه‌ی اعدام و شکنجه، ریاست قوه‌ی قضاییه ایران را داراست، با صدور احکام اولیه‌ی ۱۸سال حبس و سپس تخفیف و اعلام بخششی «از بالا و قیم‌مابانه» سعی در تطهیر چهار دهه عملکرد خونین خود داشت. اما چنین عملکرد ریاکارانه‌ای حتی دقیقه‌ای نتوانست، تاوانِ ماه‌های حبس، شکنجه و زندان کارگران هفت‌تپه را کمرنگ کند و یا مانع از تشکل‌یابی مستقل کارگران و تحقق مطالبات آنان شود.

از سال ۱۳۹۶تا به امروز، جمهوری اسلامی تمامی تاکتیک‌های مهارِ جنبش‌های کارگری در هفت‌تپه را پیاده کرد. از مهر ماه سال ۱۳۹۸که هزاران کارگر هفت‌تپه از محیط کارخانه خارج شدند و اعتراض و اعتصاب خود را به مدت ۲ماه در خیابان‌ها و میادین شهر آوردند، بدنه‌ی امنیتی و وابسته به حکومت نظیر «بسیجی عدالتخواه» سعی در ورود به جمع کارگران، برهم زدن تجمعات، صحبت از خطرناک بودن حضور در خیابان و بازگشت به کارخانه را با هدف نابودی این اعتصابِ تاریخ‌ساز داشت. چنین حربه‌هایی پیش‌تر در جمع اعتصابات کارگران «هپکو» و یا «گروه ماشین‌سازی تبریز» نیز رخ داده بود. امری که با اگاهی کارگران و نقد حضور این نیروهای امنیتی، ملغی شد.

بعد از اعتصاب کارگران هفت‌تپه در مهر و آبان ۱۳۹۸، تمامی تلاش‌های بدنه‌ی ضد جریانِ کارگری که اعتصاب را به «تحصن در دل کارخانه» و‌ توقف تولید را به «ادامه‌ی کار با بیان مطالبات در پایان هر روز کاری» تقلیل می‌داد، نقش بر آب شد. درست در همین روزها بود که شعار اصلی «آلترناتیو ما شوراست» که از زبان اسماعیل بخشی و از دل اعتصابات سال ۹۷بیرون آمد، به ضرورت تحقق موارد دیگری هم رسید:

۱) نقد ضعف‌ها و تلاش جهت تقویت تشکل‌یابی مستقل کارگران

۲) ضرورت کنترل کارگری با هدف بازگشت کارگران اخراج شده به‌کار

۳) خلع ید کارخانه از دستان مدیران فاسد و بخش خصوصی.

در حقیقت، فریاد «نه به خصوصی‌سازی هفت‌تپه»، «تنها» مطالبه‌ی کارگران این مجموعه نیست و نه فقط یک مطالبه‌ی معیشتی که از قضا خواسته‌ای سیاسی است. «اصل ۴۴قانون اساسی جمهوری اسلامی» که با تاکید مستقیم «علی خامنه‌ای» مبنی بر گسترش خصوصی‌سازی صنایع، معادن، کارخانجات و واحدهای بزرگ‌ تولیدی در دستور کار قرار گرفته است، «انباشت سود» و «جلوگیری از ذی‌نفع بودن کارگران» را به قیمت بیکاری، اخراج و تضییع حقوق اساسی کارگران خواهان است‌.

کارگران هفت‌تپه به یکی بی‌شمار مطالبات خود، یعنی خلع ید از بخش خصوصی رسیدند، اما آن را ناکافی و قدم نخست تحقق تشکل‌یابی خود تفسیر می‌کنند. تجربه‌ی کارخانه‌ی هپکو نشان داده است که «دولتی شدن» به‌معنای مداخله‌ی اقتصادی دولت در خرید و تامین تجهیزات کارخانه، بازپرداخت حقوق معوقه‌ی کارگران، دوری گزیدن از مدیران انتصابی فاسد و...نخواهد بود. کارخانه‌ی هپکو پس از خلع ید از بخش خصوصی، زیر مجموعه‌ی «سازمان تامین اجتماعی» قرار گرفت که حتی بیمه‌ی کارگران خود را نیز تامین نمی‌کند. از این منظر، اعلام «آزادی هفت‌تپه‌ به دست کارگران»، یعنی گام نخست حرکت به سوی کنترلِ کارگری و تحققٍ شورا. گامی که کارگران با تجربه‌ای هر روزه از جنگ با قدرت و سرمایه، برای تحقق آن تلاش می‌کنند.